جانی: زمان داره بدجوری غریب و ناملموس میگذره.
- خوبه جانا نه؟
جانا: غریب ، ناملموس!؟ میگذره دیگه.
جانی: آره خیلی باحاله. مثل دوران بچگی شده.
جانا: به نظر میرسه خوشحالی. دوست داشتی برمیگشتی به دوران کودکی؟
جانی: هیچوقت. اصلا . حتی حاضر نیستم یک ثانیه از زندگی رو توی هیچ ادواری دوباره تجربه کنم. حتی همین یک ثانیه قبل رو.
- به نظرم شکنجه دردناکتری میشد.
جانا: ...
جانی: خوبه که میگذره ...
***دلکده***
نظرات شما عزیزان: